انصرافی ها و شهاب حسینی

شهاب حسینی: دم ار انصراف میزنیم اما بودجه کارهایمان از نهاد قدرت تامین شده/ پشت احساسات مردم قایم نشیم / حتی به فرزندان بیگناهم هم رحم نکردند

دو هفته اخیر کشورمان آبستن حوادثی تاریخی بود که میتوان آن را نقطه عطفی تاریخی قلمداد کرد.آغازش شهادت حاج قاسم سلیمانی و تشییع ۲۵ میلیونی پیکر سردار پرافتخار اسلام بود  که رهاوردی ارزشمند در پی داشت و موجی از همدلی و همبستگی ملی را رقم زد و سپس با آغاز انقام سخت خون سردار با سیلی موشکی سپاه پاسداران و بمباران پایگاه نظامی آمریکا در عراق ادامه یافت.هنوز ساعاتی از شیرینی فروپاشی هیمنه آمریکای ابرقدرت نگذشته بود که تلخی کام مردم با سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی به سر تیتر خبرها بدل گردید.از همان لحظات اولیه و با سردمداری فضای مجازی، گمانه زنی هایی در خصوص سقوط هواپیما مطرح شد که این تراژدی  با بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح  و پذیرش خطای انسانی نیروی سپاه وارد فازی جدید شد.

با عهده گیری خطا توسط سپاه ،جنگ روانی شدتی مضاعف یافت.گرچه بررسی ابعاد آن مستلزم مقالی در خور است، اما این قلم مشخصا سعی دارد به نقش “سلبریتی های همیشه در صحنه ” در این تراژی بپردازد.جمعیتی که سعی داشتند از این قافله عقب نمانند و به بهانه همدلی با جانباختگان،دومینوی انصراف از جشنواره فجر را کلید زدند. نمودند. برخی شخصیتهایی که یا فیلمی در جشنواره نداشتند یا حتی فیلمشان به جشنواره راه پیدا نکرده بود و در سالیان قبل با عدم استقبال از سوی مخاطبین و منتقدان مواجه شده بودند. از ترانه علیدویستی که در توئیتی اعلام داشت:(( ما اسیریم،میلیونها اسیر))  تا پیمان معادی،پگاه آهنگرانی، مسعود کیمیایی،کیوان ساکت،رخشان بنی اعتماد و ….که انصراف خود را اعلام نمودند.

برخی دیگر هم در صدا و سیما به این خیل پیوستند از رضا رشید پور که به محض خروج از درب صدا و سیما از پنجره داخل میشود تا محسن تنابنده و جناب قلقلی!

در این بین معدود چهره هایی خلاف جهت آب شنا کردند و موضعی خلاف میل “انصرافی ها” گرفتند.شاخصترین چهره در این بین شهاب حسینی بود که در واکنشش نکاتی تامل برانگیز به چشم میخورد. آنجایی که در مخالفت با انصراف گفت:(( کم نیستند موج سواران و ماهیگیران آب گل آلود…..  درعملکرد برخی همکاران انگیزه های فراوان شخصی موج میزند….پشت احساسات مردم قایم نشیم)).

در این تراژدی حقیقتا تخطئه شهاب حسینی و هجوم و برچسب زنی به وی حیرت انگیز بود! توهینهایی که واکنش دوم وی را در پی داشت و از جنبه هایی دیگر رونمایی کرد.آنجایی که وی میگوید:(( فحاشان و منتقدان به فرزندان بیگناه بنده هم رحم نکردند)).

با گذری به حجم انبوهی از  برچسب و توهین به مخالف، میتوان بخوبی پایبندی”سینه چاکان آزادی”را فهم کرد. کار به جایی رسید که شهاب حسینی واکنشی دیگر داشت و خطاب  به منتقدانش نوشت:

((همین قدری که فهمم شد با این خشونتی که در وجود شماست،چنانچه در مسند قدرت بودید،عملکردی بهتر آنچه امروز شاهد بودیم نداشتید.

بار چندمی است که من را به دلیل ابراز عقایدم به بدترین شکل مورد عطاب و خطاب قرار میدهید و انگ وابستگی سیاسی به من میزنید……چطور میتوانید دم از انصراف بزنید در حالیکه کارهایی در کارنامه خود داریم که بودجه آن مشخصا از نهادهای قدرت تامین شده؟ )).

ماجرا به شهاب حسینی محدود نشد.بابک حمیدیان از تهدید “یا جان – یا انصراف” سخن گفت و سیروان خسروی از پیشنهاد  کنسرت ۳ سانسه در انتخابات ۹۶ پرده برداشت.

این گزارش صرفا توصیفی بود از پشت پرده احوالات سلبریتی ها در حیاتی ترین موضوعات روز کشور.آنهایی که امروز خود را در تراز مرجعی فکری می بینند، در انتخابات تعیین کننده اند و نظریه پردازانی جامع الشرایط! بقول یکی از تئوریسین های نافذ  سیاسی(( باید حرفهایمان را از زبان آنان بزنیم)). بنظر میرسد که مردم نیاز به تصمیمی اساسی دارند، زمانش فرارسیده تا اینبار سلبریتی ها را در مقام پاسخگویی قرار دهند یا همچنان قرار است با نسخه ی آنان امور به کشور را به نابلدان و بی تدبیرها سپرده شود؟!موضوع دیگر نه مربوط به جریان خاصی است و نه جناحی،پای منافع ملی در میان است.