چرا ضرورت گفتگو بین ایران و کشورهای عربی خلیج فارس، از هر زمان دیگری بیشتر احساس می شود؟

چرا ضرورت گفتگو بین ایران و کشورهای عربی خلیج فارس، از هر زمان دیگری بیشتر احساس می شود؟

چرا ضرورت گفتگو بین ایران و کشورهای عربی خلیج فارس، از هر زمان دیگری بیشتر احساس می شود؟

اندیشکده گروه بین المللی بحران تحلیل کرد؛

چرا ضرورت گفتگو بین ایران و کشورهای عربی خلیج فارس، از هر زمان دیگری بیشتر احساس می شود؟

خبر جدید چیست؟ انتخاب رئیس جمهور جو بایدن باعث تغییر رویکرد آمریکا در قبال ایران شد که هدف آن احیای توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ بود. اما بازگرداندن توافقنامه هسته‌ای ایران به رفع نگرانی کشور‌های عرب خلیج فارس از قدرت منطقه‌ای ایران که از طریق متحدان غیردولتی و برنامه موشک‌های بالستیک این کشور به دست می‌آید، کمک چندانی نخواهد کرد.

اندیشکده گروه بین المللی بحران در تحلیل نوشت: خبر جدید چیست؟ انتخاب رئیس جمهور جو بایدن باعث تغییر رویکرد آمریکا در قبال ایران شد که هدف آن احیای توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ بود. اما بازگرداندن توافقنامه هسته‌ای ایران به رفع نگرانی کشور‌های عرب خلیج فارس از قدرت منطقه‌ای ایران که از طریق متحدان غیردولتی و برنامه موشک‌های بالستیک این کشور به دست می‌آید، کمک چندانی نخواهد کرد.

به گزارش پایگاه خبر همدلی و همت به نقل از سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: چرا این مسئله مهم است؟ تنش‌ها در خاورمیانه کمی آرام شده، اما ممکن است دوباره افزایش یابد. هرگونه اتفاق ناگوار می‌تواند باعث رویارویی بزرگتری شود، حتی اگر هیچ یک از بازیگران اصلی به دنبال درگیری آشکار نباشند. بازیکنان باید از فرصت فعلی برای ایجاد مکانیزمی به منظور جلوگیری از خارج شدن حوادث از کنترل استفاده کنند.

چه اقدامی باید انجام شود؟ احیای توافق هسته‌ای به دلایل عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای حیاتی است، اما همزمان باید کشور‌های عربی خلیج فارس، ایران و عراق به دنبال ایجاد بستری برای گفت وگوی منطقه‌ای به منظور کاهش اصطکاک‌ها و خطر درگیری‌های تصادفی باشند. ایالات متحده، کشور‌های اروپایی و سایر قدرت‌های خارجی باید در توسعه چنین بحث‌هایی به مقامات این کشور‌ها کمک کنند.

خلاصه اجرایی
مدت کوتاهی پس از مراسم تحلیف رئیس جمهور جو بایدن، ایالات متحده و ایران مذاکرات غیرمستقیمی را برای احیای توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ یا برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) آغاز کردند. هرچند احیای توافق هسته‌ای ایران برای عدم اشاعه تسلیحات هسته‌ای و روابط متشنج ایران و آمریکا مفید است، اما احیای توافق لزوماً تنش‌ها بین ایران و همسایگان عرب خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی را که در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ به طرز خطرناکی افزایش یافت، حل نمی‌کند. هنوز مشخص نیست که آیا برجام می‌تواند مبنایی برای مذاکراتی باشد که نگرانی اصلی کشور‌های عربی خلیج فارس را در مورد قدرت گیری ایران در منطقه برطرف می‌کند یا خیر. مهم اینکه، کشور‌های منطقه‌ای تمایل دارند در مورد شرکای مسلح غیر دولتی تهران و موشک‌های بالستیک ایران گفتگو شود تا نگرانی‌های آن‌ها از بین برود. دولت‌های ایالات متحده و اروپا باید با حمایت از آغاز یک گفتگوی جامع تحت رهبری کشور‌های خلیج فارس در مورد چگونگی جلوگیری از درگیری‌های سهوی به کاهش اصطکاک در منطقه کمک کنند. چنین گفت و گویی همچنین می‌تواند پایان جنگ یمن را مورد بررسی قرار دهد. از سوی دیگر، عربستان سعودی و امارات باید به تعامل با ایران بپردازند و به دنبال بحث‌های منطقه‌ای وسیع تری باشند که شامل سایر کشور‌های عربی خلیج فارس و عراق شود.

سابقه خصومت بین ایران با عربستان سعودی و امارات پیشرفت در زمینه‌ی ایجاد صلح در منطقه را دشوار خواهد کرد. تصور ایران به عنوان یک تهدید برای امنیت کشور‌های عربی خلیج فارس به انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ برمی گردد. روابط بین تهران با کشور‌های منطقه در دوره‌های مختلف در عرصه‌ی بین الملل گاهی رو به وخامت گذاشته و گاهی بهبود یافته است. این رابطه بیشتر به میزان دخالت نظامی آمریکا در منطقه بستگی دارد. بعضی اوقات، توسل به دیپلماسی منجر به کاهش تنش‌ها شده است. اما ۴۰ سال بعد از انقلاب ایران و به ویژه پس از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳ به عراق و شورش‌های مردمی ۲۰۱۱ که باعث ایجاد خلاء قدرت در بخش‌هایی از جهان عرب شد، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به طور فزاینده‌ای از قاطعیت ایران برای تبدیل شدن به هژمونی منطقه‌ای نگران شده اند.

مذاکره درباره توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ ایران بین ۵ عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان با تهران تنها بر نگرانی کشور‌های عربی خلیج فارس افزود. در حالی که امارات و عربستان سعودی به ارزش برجام در برنامه هسته‌ای ایران واقف هستند، اما اعتقاد دارند که این توافق در به تأخیر انداختن و جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به اندازه کافی پیشرفت نداشته است. از همه مهمتر، آن‌ها این توافق را به دلیل تمرکز صرف بر جاه طلبی‌های هسته‌ای ایران بدون در نظر گرفتن آنچه که بیشتر آن‌ها را نگران می‌کند یعنی متحدان غیر دولتی تهران و موشک‌های بالستیکش، به طور علنی نادیده گرفته اند. هر دو کشور برجام را شکست دیپلماسی می‌دانند و مدعی هستند که این توافق به ایران جسارت و پول می‌دهد تا نفوذ منطقه‌ای خود را گسترش دهد. به طوری که تهران با افزایش ارائه‌ی تسلیحات به شبکه شرکای غیر دولتی در عراق، لبنان، سوریه و یمن اهدافش را پیش می‌برد.

ترس دو کشور خلیج فارس یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی از آنچه آن‌ها به عنوان قدرت تجمعی ایران می‌بینند با تصور اینکه ایالات متحده ممکن است تعهد خود را در زمینه امنیت خلیج فارس کاهش دهد، افزایش یافته است. آن‌ها از دولت جورج دبلیو بوش به دلیل حمله به عراق انتقاد کردند و آن را عامل بی ثبات کننده منطقه که به نفع ایران بود، دانستند. همچنین این کشور‌ها عدم تمایل دولت اوباما را برای عجله در کمک به حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر هنگام برکناری وی در سال ۲۰۱۱، نشانه‌ای از عقب نشینی آمریکا از خاورمیانه می‌دیدند؛ بنابراین آن‌ها با توجه به لفاظی‌های سختگیرانه ضد ایرانی ترامپ، از انتخاب او خشنود شدند. عربستان و امارات از خروج واشنگتن از برجام و اعمال کمپین فشار حداکثری علیه تهران استقبال کردند. خوب است بدانید که ترامپ این رویکرد را با هدف بازگرداندن تهران به میز مذاکره در موقعیت ضعیف‌تر و اعمال فشار شدید بر اقتصاد ایران به اجرا گذاشت.

اما در نهایت ترامپ نیز رهبران عربستان و امارات را ناامید کرد. هنگامی که واشنگتن در جریان حملات نفتکش‌ها در سواحل امارات در اواسط سال ۲۰۱۹ و حملات سپتامبر ۲۰۱۹ به تاسیسات نفتی عربستان سعودی به ارائه‌ی پاسخ‌های شفاهی بسنده کرد، رهبران ریاض و ابوظبی مأیوس شدند. در واکنش به حملات نفتکش ها، امارات از پایبندی دقیق خود به رویکرد ضدایرانی با اعزام مقامات ارشد امنیتی به تهران برای پیگیری راهکار‌هایی برای کاهش تنش‌ها دست کشید. در مقابل، عربستان سعودی موضع خود را تغییر نداد و انتقاداتش از ایران را به عنوان تهدیدی علیه امنیت خود دوچندان کرد.

با ترور قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ژانویه ۲۰۲۰، تحول دیگری رخ داد. سعودی‌ها بی سر و صدا از آن استقبال کردند. در مورد اماراتی ها، اقدام احتمالی تلافی جویانه‌ی نظامی ایران و دیگر جنبه‌های فشار حداکثری، ترس شان را از گرفتار شدن در جنگی آشکار که آن‌ها به دنبال آن نبودند و متوجه شده بودند به اقتصاد و جوامع شان آسیب زیادی می‌رساند، افزایش داد. متعاقباً، هنگامی که همه گیری کووید -۱۹ در اوایل سال ۲۰۲۰ شروع شد و ایران را به شدت تحت تأثیر قرار داد، امارات متحده عربی کمک‌های خود را به سوی تهران روانه کرد. در واقع ابوظبی اقدامی با حسن نیت را انجام داد که دارای جنبه‌های نمادین بود. اما ابوظبی در ادامه در سال ۲۰۲۰، روابط خود را با اسرائیل تقویت کرد، حرکتی که از سوی تهران به عنوان یک اقدام خصمانه تلقی شد.

دولت بایدن فوراً پس از روی کار آمدنش تصریح کرد که به دنبال رابطه‌ای متفاوت با عربستان است، رابطه‌ای که بر مهار اقدامات نظامی عربستان در یمن تأکید دارد و خواستار احترام بیشتر به حقوق بشر در داخل پادشاهی است. بایدن در هفته‌های نخست ریاست جمهوری خود، نامگذاری حوثی‌های یمن به عنوان یک سازمان تروریستی که از سوی ترامپ انجام شده بود را لغو کرد. واشنگتن فروش اسلحه به پادشاهی عربستان را به عنوان بخشی از بازنگری در معاملات چند میلیارد دلاری تسلیحات انجام شده توسط دولت قبلی خود متوقف کرد. همچنین بایدن به موضوع مداخله‌ی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان در قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار در اکتبر ۲۰۱۸ در استانبول توجه کرد، اقدامی که نگرانی بسیاری از مقامات سعودی را مبنی بر قصد دولت جدید برای تضعیف شراکت دیرینه آمریکا و عربستان سعودی تایید کرد.

با توجه به تمامی تحولاتی که در منطقه خاورمیانه و عرصه‌ی بین الملل شاهد آن بوده ایم، لازم است که بستری برای گفتگو‌های بیشتر در منطقه به وجود آید تا از بروز تنش‌های احتمالی در آینده جلوگیری شود.

عادل ملکی

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *