میهمان برنامه طبیب، دکتر علی کربلایی متخصص اعصاب و روان و روانپزشک، در خصوص افسردگی مطالبی را بیان کرد.

 به گزارش پایگاه خبری همدلی و همت، دکتر علی کربلایی در ابتدای برنامه و پیش از ورود به مبحث گسترده ی افسردگی گفت، ابتدا باید دید که منشا بیماری از کجاست و اهمیت آن در چیست.

او ضمن بیان این مسئله که ما هر کاری را که در طول روز انجام میدهیم برای «دل» خود میکنیم، افزود:« اگر به مسافرت می رویم، اگر درآمدی داریم، اگرارتباطی با دیگران داریم و اگر عبادت می کنیم، همه آنها را برای دلمان انجام می دهیم.»

او سپس به تشبیه دل و موسیقی پرداخت و گفت:« دل ما مثل یک ساز می ماند. ساز را روزانه باید کوک کرد؛ یعنی قبل از هر تمرین، [ متخصصین این حوزه] سازشان را کوک می کنند و اگر کوک نکنند، آن ساز فالش میزند و وقتی فالش زد، اصلاً عملکرد ندارد. ما این دل را در طول روز کوک می کنیم: یکی با سفر، یکی با درآمدش، یکی با ارتباط [با دیگران] و دیگری نیز با عبادت».

او در ادامه افزود:« به جایی می‌رسد که ساز دل ما دیگر توسط کوک های عادی زندگی، کوک نمیشود و باید این ساز را به پیش یک متخصص ببریم و از او بخواهیم که آن را برای ما کوک کند.»

 این روانپزشک تعریف افسردگی را اینگونه عنوان کرد:« به جای قلب، از واژه ی دل استفاده می کنند. کار قلب خون رسانی به اندام ها است؛ [ اما] کار دل حس رسانی به روح و روان است و نقش مهمی را ایفا می کند. وقتی [دل] مریض می شود، حس رسانی مختل میگردد. دیگر هیچ چیز به انسان مزه نمیدهد».

او این مبحث را با ذکر مثالی تبیین کرد:« فکر کنید، خدایی نکرده، عزیزترین فرد [ نزدیک به شما] فوت کرده است؛ فردی که افسرده است بدون اینکه کسی را از دست داده باشد، افسرده است.»

 دکتر کربلایی اظهار کرد، برخی از خانواده ها به دلیل نپذیرفتن و یا «عدم درک» از این بیماری، به فرد افسرده برای بهبودی حالش مسافرت را پیشنهاد می‌کنند، اما آنها از این مورد غافلند که دیگر دل آن فرد بیمار « با کوک کردنهای عادی  کوک نمی شود.»

 علائم این بیماری چیست؟

بی حوصلگی «شاه علامت» افسردگی است. به بیان ساده تر، چیزهایی که فرد را تا پیش از آن خوشحال می نمود، دیگر خوشحال و راضی نمی کند. او ادامه داد:« یکی از مهمترین سوالاتی که فرد باید از خود بپرسد [ این است که] آیا چیزهایی که قبلاً باعث خوشحالی اش می شده، اکنون نیز خوشحالش میکند؟»

او یادآور شد:« افسردگی یک بیماری هزار چهره است؛ یعنی میتواند با چهره های جسمانی خودش را نشان دهد».

متخصص اعصاب و روان از اختلال در خواب به عنوان یکی دیگر از علائم افسردگی یاد کرده و افزود، فرد دچار پرخوابی، کم‌خوابی و یا بی‌خوابی می‌شود و این نشانه در هر فردی متفاوت میباشد.

او ادامه داد، از دیگر علائم این بیماری می توان به تغییر در اشتها (کم خوری و یا پرخوری)، کند شدن در حرکات (گویی فرد در استخر راه میرود)، و بی قراری اشاره کرد؛ اما از دید این متخصص، افسردگی باعث «مرگ و میر» نیز می شود. او ادامه داد، فردی که دچار افسردگی شده احساس می کند که آدم گناهکار و بی ارزشی است؛ حتی ممکن است فرد این گناهان را مرتکب نشده باشد ولی خیال می کند که بار سنگینی برای جامعه خود به حساب می آید.

 آیا داشتن چند نشانه شبیه به این در فرد دلیل کافی بر افسردگی وی است؟

 دکتر کربلایی با بیان اینکه حداقل پنج علامت باید در فرد بروز نماید تا به تشخیص «افسردگی اساسی» برسد، متذکر شد:« اگر هر یک از این علائم هشدار را می بینید به یک متخصص سلامت و روان مراجعه کنید که ارزیابی بشوید».

 آیا افسردگی سن و سال خاصی دارد؟

 او در پاسخ به این سوال اظهار کرد که افسردگی یک «مکانیسم طبیعی بدن» است و این یک فرآیند طبیعی زندگی ما است. افسردگی زمانی رخ می‌دهد که کورانی در زندگی وجود نداشته باشد یا اگر هم باشد، از حالت طبیعی خود خارج شود.

 او گفت:«اگر کسی که عزیزش را [تازه] از دست داده باشد سوگواری کرد، این طبیعی است اما اگر این سوگواری [شش یا هشت ماه] طول کشید، افسردگی است.»

 این روانپزشک علاوه بر بیان این نکته که این بیماری سن نمیشناسد، هشدار داد که باید «افت تحصیلی» در کودکان را جدی گرفت البته یک دلش ممکن است این بیماری باشد.

آیا همه افرادی که دچار افسردگی شده اند با مراجعه به پزشک درمان میشوند؟

این متختصص در بخش پایانی سخنان خود مدعی شد، این یک بیماری «بسیار خوش خیمی» نیست. روش های درمانی برای افراد مختلف بسیار است. او صحبت های خود را با شعری از حافظ به پایان برد:«این دل غم دیده حالش به شود دل بد مکن.»

 

خبرنگار: محمد حسین اسدی